چند سالی است شهرستان بافق دچار قحطی باران و خشکسالی شده و مردم این دیار خصوصا کشاورزان عزیز را در ناراحتی فرو برده است. سوالی که این روز ها خیلی از مردم را به خود مشغول کرده و دنبال جوابی برای آن می گردند این است که چرا در اطراف شهرستان و روستاهای نزدیک به آن شاهد نزول باران و رحمت الهی هستند اما از نزول رحمت الهی در بافق خبری نیست؟ شاید عوامل زیادی در این مساله دخالت داشته باشد که قطعا چنین است اما خوب است این مساله را از دیدگاه روایات اهل بیت (ع) بررسی کنیم و دلیل قحطی و خشکسالی را از زبان معصومین (ع) جویا شویم.
روایات اهل بیت (ع) در این زمینه به دو دسته تقسیم می شوند؛ ۱٫ روایاتی که به صورت کلی بیانگر این مساله شده است. ۲٫ روایاتی که به صورت جزئی به برخی موانع نزول باران و عوامل قحطی و خشکسالی پرداخته است.
روایاتی که به صورت کلی بیانگر این مساله شده است عبارتند از؛
۱٫ابو حمزه می گوید از امام باقر (ع) شنیدم که می فرمود: إِنَّهُ مَا مِنْ سَنَةٍ أَقَلَّ مَطَراً مِنْ سَنَةٍ وَ لَکِنَّ اللَّهَ یَضَعُهُ حَیْثُ یَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا عَمِلَ قَوْمٌ بِالْمَعَاصِی صَرَفَ عَنْهُمْ مَا کَانَ قَدَّرَ لَهُمْ مِنَ الْمَطَرِ فِی تِلْکَ السَّنَةِ إِلَى غَیْرِهِمْ وَ إِلَى الْفَیَافِی وَ الْبِحَارِ وَ الْجِبَالِ … (کافی/۲/۲۷۲)
هیچ سالى کم بارانتر از سال دیگر نیست، و خدا باران را بجائى که خواهد میفرستد، چون مردمى مرتکب گناهان شوند، خداى عز و جل بارانى را که در آن سال براى آنها مقدر فرموده، از آنها بگرداند و آنرا برای دیگرانی که گناه نکرده باشند میفرستد اما اگر منطقه ای یافت نشد که اهل آن با تقوا باشند خداوند باران را بسوى بیابانها و دریاها و کوهها می فرستد.
۲٫ یَا مُحَمَّدُ وَ مَنْ نَزَلَ بِهِ الْقَحْطُ مِنْ أُمَّتِکَ فَإِنِّی إِنَّمَا أَبْتَلِی بِالْقَحْطِ أَهْلَ الذُّنُوبِ فَلْیَجْأَرُوا إِلَیَّ جَمِیعاً (بحارالانوار/۹۲/۳۱۴)
اى محمد، از امت تو هر کس گرفتار قحطى باشد من فقط گنهکاران را به قحطى مبتلا مىکنم. پس همه آنهایى که گرفتار قحطى شدهاند، یک جا به من پناهنده شوند.
۳٫ محمد بن مسلم گوید از امام صادق (ع) شنیدم که می فرمود:إِنَ الذَّنْبَ یَحْرِمُ الْعَبْدَ الرِّزْقَ.(وسائل الشیعه/۱۵/۳۰۱)
همانا گناه کردن، انسان را از رزق محروم می کند.
با توجه به روایات فوق در می یابیم که عامل اصلی و به تعبیر دیگر تنها عامل دور شدن رحمت الهی و عدم نزول رحمت الهی از آسمان، گناه کردن افراد در آن منطقه است و همانگونه که در روایت امام باقر (ع) آمده است سهمیه باران هر سال با سال های دیگر تفاوتی نمی کند و هر مقدار بارانی که سال های قبل از آسمان فرود می آمده است همین مقدار در این سال و سال های بعد نازل خواهت شد اما چه می شود که در یک منطقه در سال های قبل وفور باران بوده اما چند سالی است دستخوش قحطی و خشکسالی است پاسخ آن را از روایات فوق خواهیم یافت و آن هم مساله گناه است. پس هر مقدار گناه در یک منطقه زیاد باشد از آن طرف رحمت الهی از آنها کم شده و به دیگران داده خواهد شد.
اما آن دست از روایاتی که به صورت جزئی به برخی موانع نزول باران و عوامل قحطی و خشکسالی پرداخته است عبارتند از؛
الف: امام باقر (ع) می فرماید: وَجَدْنَا فِی کِتَابِ عَلِیٍّ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِذَا طُفِّفَ الْمِکْیَالُ أَخَذَهُمُ اللَّهُ بِالسِّنِینَ وَ النَّقْصِ وَ إِذَا مَنَعُوا الزَّکَاةَ مَنَعَتِ الْأَرْ ضُ بَرَکَتَهَا مِنَ الزَّرْعِ وَ الثِّمَارِ وَ الْمَعَادِنِ کُلِّهَا …(تحف العقول/۵۱)
در این روایت به دو مورد از گناهان اشاره شده است که عبارتند از؛
۱٫ کم فروشی است که امیرالمومنین (ع) می فرماید رسول خدا (ص) فرموده است هر زمانی که فروشندگان {در یک منطقه}کم فروشی کنند خداوند اهل آنجا را با خشکسالی و کمبود نعمت عذاب می کند.
۲٫ ندادن زکات، رسول خدا (ص) فرموده است زمانی که مردم از دادن زکات ممانعت ورزند زمین نیز برکات کشاورزی و میوه ها و معادن خود را از مردم می گیرد.
ب: امیرالمومنین (ع) از رسول خدا (ص) نقل می کند که ایشان فرمود: لَا یَزَالُ أُمَّتِی فِی خَیْرٍ مَا تَحَابُّوا وَ أَدَّوُا الْأَمَانَةَ وَ اجْتَنَبُوا الْحَرَامَ وَ أَقْرَوُا الضَّیْفَ وَ أَقَامُوا الصَّلَاةَ فَإِذَا لَمْ تَفْعَلُوا ذَلِکَ ابْتُلُوا بِالْقَحْطِ وَ السِّنِین(مستدرک الوسائل/۱۶/۲۵۸)
رسول خدا (ص) در این روایت به پنج ویژگی اشاره می کنند که مادامی که امت ایشان به آنها پایبند باشند دائما در خیر و برکت به سر می برند اما اگر از هر کدام از آنها فاصله گرفتند به قحطی و خشکسالی دچار خواهد شد.
آن ویژگی ها عبارتند از؛ ۱٫مهرورزی و ایجاد محبت بین یکدیگر۲٫امانت داری ۳٫ دوری از حرام ۴٫ میهمانداری ۵٫ به پا داشتن نماز
ج: رسول خدا (ص) می فرماید: یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ وُجُوهُهُمْ وُجُوهُ الْآدَمِیِّینَ وَ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّیَاطِینِ کَأَمْثَالِ الذُّبَابِ الضِّرَارِ سَفَّاکُونَ لِلدِّمَاءِ لا یَتَناهَوْنَ عَنْ مُنکَرٍ فَعَلُوهُ إِنْ تَابَعْتَهُمُ ارْتَابُوکَ وَ إِنْ حَدَّثْتَهُمْ کَذَّبُوکَ وَ إِنْ تَوَارَیْتَ عَنْهُمُ اغْتَابُوکَ السُّنَّةُ فِیهِمْ بِدْعَةٌ وَ الْبِدْعَةُ فِیهِمْ سُنَّةٌ وَ الْحَلِیمُ بَیْنَهُمْ غَادِرٌ وَ الْغَادِرُ بَیْنَهُمْ حَلِیمٌ وَ الْمُؤْمِنُ فِیمَا بَیْنَهُمْ مُسْتَضْعَفٌ وَ الْفَاسِقُ فِیمَا بَیْنَهُمْ مُشَرَّفٌ صِبْیَانُهُمْ عَارِمٌ وَ نِسَاؤُهُمْ شَاطِرٌ وَ شَیْخُهُمْ لَا یَأْمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَا یَنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ الِالْتِجَاءُ إِلَیْهِمْ خِزْیٌ وَ الِاعْتِدَادُ بِهِمْ ذُلٌّ وَ طَلَبُ مَا فِی أَیْدِیهِمْ فَقْرٌ فَعِنْدَ ذَلِکَ یَحْرِمُهُمُ اللَّهُ قَطْرَ السَّمَاءِ فِی أَوَانِهِ وَ یُنْزِلُهُ فِی غَیْرِ أَوَانِهِ …(جامع الاخبار/۱۲۹)
زمانی بر مردم می آید که چهره آنها چهره آدمیزاد اما دلهاشان شیطانی است همانند گرگ هایی که در پی خونریزی اند. هرکار خلافی مرتکب شوند کسی از آنها ممانعت نمی کند. اگر آنها را همراهی کنی فریبت دهند اگر با آنها هم صحبت شوی به تو دروغ گویند و اگر از آنها جدا شوی تو را غیبت کنند. سنت مرا بدعت و بدعت خود را سنت من می شمارند. بردبار را ستمکار و ستمکار را بردبار خوانند. مومن در بین آنها تضعیف و شخص فاسق مورد تعظیم قرار می گیرد. فرزندانشان خلافکار و زنانشان بدکاره شده و پیر مردان هم آنها را امر به معروف و نهی از منکر نمی کنند. پناه بردن به آنان خواری و همرنگ شدن با آنان ذلت و در خواست کردن از آنان نیز فقر محسوب می شود. در آن زمان خداوند قطرات باران آسمان را در زمان خود از آنها می گیرد و در غیر از زمان باران بر آنان می بارد {که جز ضرر برای آنها ندارد}
چ: امام باقر (ع) در حدیثی می فرماید: خداوند به حضرت شعیب (ع) فرمود: من صد هزار نفر از قون تو را عذاب می کنم که جهل هزار نفر از آنا گناه کار و شصت هزار نفر از افراد دیندار هستند. حضرت شعیب (ع) عرض کرد خدایا گناهکاران بحثی نیست اما دینداران را چرا عذاب می کنی؟ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ دَاهَنُوا أَهْلَ الْمَعَاصِی وَ لَمْ یَغْضَبُوا لِغَضَبِی. خداوند فرمود: زیرا آنان نیز با گناه کاران مدارا کرده و در کنار خشم من بر آنها خشم نمی گیرند.{امر به معروف و نهی از منکر نمی کنند} (تفسیر صافی/۱/۳۶۸)
ح: رسول خدا (ص) نقل شده است که فرمود مادامی که امت من امر به معروف و نهی از منکر کرده و در تقوا یاور هم باشند در خیر و برکت قرار دارند اما اگر چنین نکردند برکات از آنها جدا شده و در آسمان و زمین هیچ کس به یاری آنان نمی آید.
با توجه به روایات (ج چ ح) مساله ترک امر به معروف و نهی از منکر نیز جمله عوامل قحطی و خشکسالی محسوب می شود که متاسفانه در زمان ما نه تنها امر به معروف و نهی از منکر نمی شود که برعکس، ارزش ها به ضد ارزش و ضد ارزش ها به ارزش تبدیل شده و کسی مقید به امر به معروف و نهی از منکر نیست و در جامعه ای که این دو فریضه ترک شود خداوند بر آن غضب می کند و اهل آن را به قحطی و خشکسالی مبتلا می کند و باران خود را از آنها گرفته و به جای آن، طوفان ها و گرد و خاک های شدید برای آنها می فرستد همانگونه که در روایت آمده است.
اذا اراد الله بقوم خیرا ارسل علیهم المطر و حبس عنهم کثره الریاح و اذا اراد الله بقوم شرا حبس عنهم المطر و ارسل علیهم کثره الریاح
هرگاه خداوند صلاح قومی را بخواهد برای آنها باران فرستاده و باد های شدید را از آنها می گیرد اما اگر قصد عذاب قومی را داشته باشد باران را از آنها گرفته و در مقابل بادهای شدید را روانه انجا می کند.
و ما طوفان ها و گرد و خاک های فراوانی را در این مدت گذشته مشاهده کردیم که شهرستان بافق را درنوردید و تمام زحمات زنان و مردان را در خانه تکانی ایام عید بر باد داد و در تعطیلات نوروز هم این خاک بود که از آسمان بر سر مردم بافق فرو ریخت. اینها نشانه عذاب الهی در منطقه ای است که جلوی گناه و فحشا را نگرفته و امر و به معروف و نهی از منکر را رها کرده اند.
بزرگان و مسئولین شهر را باید هشدار داد که اگر وضعیت در بافق اینگونه پیش رود باید منتظر عذاب های سخت خدا باشیم که انشاءالله چنین نشود.
خ: زمانی حضرت موسی بن عمران (ع) به همراه قوم خود به بیابان رفته و نماز باران خواندند اما جبرئیل نازل شد و عرض کرد خداوند می فرماید دعای شما را مستجاب نمی کنم زیرا در بین شما یک نفر سخن چین است که بین افراد اختلاف ایجاد می کند
در بین گناهانی که مانع نزول باران است شاید مساله سخن چینی از همه مهمتر باشد که متاسفانه موجب اختلاف انداختن بین افراد شده و ایجاد کینه و نفرت می کند. مساله ای که شاید بتوان گفت از گناه نفاق سرچشمه می گیرد که در ظاهر با انسان و در خفا بر ضد اوست.
استفغار عمومی، تنها راه نزول باران
با توجه به روایات بیان شده به این نتیجه می رسیم که تنها عامل قحطی و خشکسالی از نگاه اهل بیت (ع) مساله گناه است که در هر جامعه ای رواج پیدا کند برکات زمین و آسمان را از آن منطقه دور خواهد کرد.
حال سوال این است: برای باز گردادن نعمتها و برکات الهی چه باید کرد؟
شایسته است در پاسخ به این سوال نیز از قرآن و روایات استفاده کنیم. خداوند در قرآن کریم در سوره اعراف آیه ۹۶ می فرماید:
وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا کَانُوا یکْسِبُونَ
و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم؛ ولی (آنها حق را) تکذیب کردند؛ ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.
خداوند در این آیه به مساله تقوی و دوری از گناه اشاره کرده و ترک گناه را موجب نزول برکات آسمان و زمین بیان می کند.
امیرالمومنین (ع) هم در خطبه ۱۴۳ نهج البلاغه که به خطبه استسقاء (طلب باران) شهرت دارد به طور کلی تمام بلا ها و گرفتاری های آدمی را برگرفته از گناه دانسته و تنها عامل بازگشت برکات و رحمت های خداوند را استغفار وتوبه از گناه می داند و می فرماید:
إِنَّ اللَّهَ یَبْتَلِی عِبَادَهُ عِنْدَ الْأَعْمَالِ السَّیِّئَةِ بِنَقْصِ الثَّمَرَاتِ وَ حَبْسِ الْبَرَکَاتِ وَ إِغْلَاقِ خَزَائِنِ الْخَیْرَاتِ لِیَتُوبَ تَائِبٌ وَ یُقْلِعَ مُقْلِعٌ وَ یَتَذَکَّرَ مُتَذَکِّرٌ وَ یَزْدَجِرَ مُزْدَجِرٌ وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ الِاسْتِغْفَارَ سَبَباً لِدُرُورِ الرِّزْقِ وَ رَحْمَةِ الْخَلْقِ فَقَالَ سُبْحَانَهُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً فَرَحِمَ اللَّهُ امْرَأً اسْتَقْبَلَ تَوْبَتَهُ وَ اسْتَقَالَ خَطِیئَتَهُ
خداوند بندگان خود را که گناه کارند، با کمبود میوهها، و جلوگیرى از نزول برکات، و بستن در گنجهاى خیرات، آزمایش مىکند، براى آن که توبه کنندهاى باز گردد، و گناهکار، دل از معصیت بکند، و پند گیرنده، پند گیرد، و باز دارنده، راه نافرمانى را بر بندگان خدا ببندد، و همانا خدا استغفار و آمرزش خواستن را وسیله دائمى فرو ریختن روزى، و موجب رحمت آفریدگان قرار داد و فرمود: «از پروردگار خود آمرزش بخواهید، که آمرزنده است، برکات خود را از آسمان بر شما فرو مىبارد، و با بخشش اموال فراوان و فرزندان، شما را یارى مىدهد، و باغستانها و نهرهاى پر آب در اختیار شما مىگذارد. پس رحمت خدا بر آن کس که به استقبال توبه رود، و از گناهان خود پوزش طلبد.
و در خطبه ۱۹۸ نیز باز هم به مساله توبه اشاره فرموده و می فرماید: فَمَنْ أَخَذَ بِالتَّقْوَى عَزَبَتْ عَنْهُ الشَّدَائِدُ بَعْدَ دُنُوِّهَا وَ احْلَوْلَتْ لَهُ الْأُمُورُ بَعْدَ مَرَارَتِهَا وَ انْفَرَجَتْ عَنْهُ الْأَمْوَاجُ بَعْدَ تَرَاکُمِهَا وَ أَسْهَلَتْ لَهُ الصِّعَابُ بَعْدَ إِنْصَابِهَا وَ هَطَلَتْ عَلَیْهِ الْکَرَامَةُ بَعْدَ قُحُوطِهَا. وَ تَحَدَّبَتْ عَلَیْهِ الرَّحْمَةُ بَعْدَ نُفُورِهَا وَ تَفَجَّرَتْ عَلَیْهِ النِّعَمُ بَعْدَ نُضُوبِهَا وَ وَبَلَتْ عَلَیْهِ الْبَرَکَةُ بَعْدَ إِرْذَاذِهَا
پس کسى که تقوا را انتخاب کند، سختىها از او دور گردند، تلخىها شیرین و فشار مشکلات و ناراحتىها برطرف خواهند شد، و مشکلات پیاپى و خستهکننده، آسان گردیده و مجد و بزرگى از دست رفته چون قطرات باران بر او فرو مىبارند، رحمت باز داشته حق باز مىگردد، و نعمتهاى الهى پس از فرو نشستن به جوشش مىآیند، و برکات تقلیل یافته فزونى گیرند.
بنابراین استغفار و توبه عمومی از گناه است که می تواند باران های رحمت را به آن منطقه بازگرداند و منطقه را از قحطی و خشکسالی برهاند اما اگر جرم و گناه رواج پیدا کند خداوند باران را از آنها گرفته و به جای آن بادها و طوفان های شدید را برای آنها می فرستد.
حال می طلبد که یک فراخوان عمومی برای استغفار عمومی داده شود و واعظان و سخنرانان، مردم را به این امر فراخوانند و زن و مرد و کوچک و بزرگ به استغفار و انابه و توبه از گناهان حویش بپردازند تا خداوند عالم رحمتش را بر ما نازل فرماید.
اشتباه نگیرید
شاید این سوال در ذهن خواننده محترم ایجاد شده باشد که آیا هر جا باران فراوان ببارد نشانه این است که مردم آن منطقه دیندار و با تقوا هستند؟ در حالی که خود سراغ داریم مکانهایی که انواع ظلم و جنایت ها و فسق و فجور ها در آن رخ می دهد اما در طول سال باران های فراوانی هم در آنجا می بارد. بنابرابن چگونه می توان بین گناه آنان و نزول باران جمع کرد؟
برای پاسخ دادن به این سوال از بیان نورانی حضرت امیر (ع) در حکمت ۲۵ نهج البلاغه استفاده می شود که می فرماید:
یَا ابْنَ آدَمَ إِذَا رَأَیْتَ رَبَّکَ سُبْحَانَهُ یُتَابِعُ عَلَیْکَ نِعَمَهُ وَ أَنْتَ تَعْصِیهِ فَاحْذَرْه
اى فرزند آدم، چون ببینى خداوند سبحان نعمتهایش را پى در پى به سوى تو مىفرستد در حالى که او را نافرمانى مىکنى از وى برحذر باش.
و در حکمت ۱۱۶ می فرماید: کَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْه
بسا کسیکه با احسان و بخشش (خداوند) به او کم کم بعذاب و کیفر نزدیک شده باشد.
از این دو حدیث نورانی استفاده می شود که اگر انسانی در گناهان خویش غوطه ور شده و هرگونه گناهی را مرتکب می شود ولی با این حال در ناز و نعمت به سر می برد این نشانه دینداری او نیست بلکه نشاندهنده این است که خداوند او را رها کرده و کم کم او را در عذاب خود فرو می برد و در واقع از صنعت استدراج استفاده کرده است که او را با این وفور نعمت از خودش دور ساخته و به عذاب و خشم خویش نزدیک سازد.
به تعبیر دیگر نزول باران و یا هر نوع وفور نعمت و رفاه در مناطقی که اهل آنجا گناه می کنند از رحمت نیست بلکه نقمت و عذاب است که اهل آنجا را در عذاب شدید الهی وارد می کند.اما اگر در منطقه ای تقوا حاکم شد و گناه از آن جامعه رخت بر بست باران رحمت الهی هم نازل شده و رحمت ها و نعمتهای الهی آنها را در خود فرا خواهد گرفت.
به بیان دیگر می توان اینگونه تعبیر کرد: خشکسالی نشانه گناه کاری است اما فراوانی نشانه دینداری نیست.
به امید روزی که بافق، همانند گذشته قصبه طیبه و دیار پاکانی باشد که خداوند عالم و اهل بیت (ع) نظر رحمت خود را بر آن بیندازند و با نزول باران رحمت دلهای مردم شاد شود. انشاءالله.
سید عباس حسینی باقرآبادی
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
شنبه 23,نوامبر,2024